نویسنده: یعقوب آژند
ناشر: پیکره
نوبت و سال چاپ: اول، ۱۳۹۶
تعداد صفحات: 40
قطع: رقعی
دربارۀ کتاب:
از نظرگاه آموزش هنر ایران، در دل تاریخ، آن چه اهمیت شایانی دارد، آموزش استاد – شاگردی موروثی یا خانوادگی هنرمندان است و این امر، سنتی سخت استوار در هنر ایران در پی داشت. در این نظام آموزشی، پدران فوت و فن هنر خود را به فرزندان می آموختند و فرزندان از هم نشینی با آن ها توشه بر می گرفتند و از هر جهت ورزیده می شدند و در ایام بلوغ هنری به جای پدران می نشستند.
نتیجه این که در آن محیط تحرک هنری و آموزشی، خانواده های هنرمند سر بر می کشیدند و تسلسل و تداوم هنری پدید می آوردند. در گستره ی هنر ایران، اندک نیستند فرزندانی که جای پدران را در مشاغل هنری گرفته اند و تداومی را در شغل خانوادگی ثبت کرده اند. از قرن یازدهم هجری قمری، دست کم دو خانواده را می شناسیم که هر را موروثی خانواده ی خود کرده اند و فرزندان جای پدران را گرفته اند. یکی خانواده ی «محمد زمان» است و دیگری خانواده ی «علیقلی بیک جبادار».
این دو هنرمند، هردو در اسلوب فرنگی سازی زبده بودند و این اسلوب را به فرزندان خود آموختند. اما نکته ای که این نوع مباحث را در ابهام قرار می دهد، گمگشتگی زنجیره ی خانوادگی هنرمندان است که به دلیل عدم ثبت صریح آن، شناسایی آن ها را به غایت دشوار می نماید. بر هنرپژوه امروزی است که این نوع زنجیره های وابستگی را از لابه لای جزئیات و شواهد و اطلاعات پراکنده کشف کند و از حاشیه به متن بکشاند.
«محمد باقر» از آن جمله هنرمندان است که در دل تاریخ، نسب نامه ی گمگشته دارد. نهایت تلاش نگارنده پیدا کردن نسب نامه ی او بود که رقم های خود محمدباقر مددیار شد تا نسب نامه ی وی از بوته ی ابهام به درآید و روشن شود که پدر او، محمد علی، نقاشباشی دربار نادرشاه ( و فرزند ابدال بیک بن علیقلی بیک جبادار) است؛ به دیگر سخن، محمدباقر از نوادگان علیقلی بیک جبادار، نقاش برجسته و فرنگی ساز دربار شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی، است.
از اشارات بعضی از اسناد و مدارک باقیمانده پیداست که خود محمدباقر هم دو فرزند داشته که از هنرمندان نامی اوایل قاجار بودند؛ یعنی محمد حسن و نجف علی (نقاشباشی دربار قاجار). جستار حاضر روایت نسب نامه ی هنری محمدباقر – نقاش دربار زندیه و اوایل قاجاریه – و هنرمندی و نازک کاری های هنرمندانه ی اوست.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.